سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق های امروزی

 عشــــق هــاے امــروزے ?ـعـنــے ،

 دوستـــ داشتـــن کـســے کـه مـــال تــو نـ?ـسـتــــ . . .

 نــه ا?نکــــه نباشـــــه . . .

 هســـت ولــے همـ?شــــه دنـبــال ?کــے بـهـتـر از خــودتـــِـه . . .

 ?ـعـنــے ا?ـنـکـه تــو بـا گـــر?ـه اش گــر?ـه کـنـــے ولــے اون . . .

 وقـتــے مشکــل تــو رو مے بـ?ـنـــه مـ?ـشـــے ســـوژه خـنـده اون دوستـــاش (دختر خالش). . .

 ?ـعنــــے خـودتــو زنـدگـــ?ـتو واســه کـســـے حـــروم کنـــے ،

 که واســش ه?ـــــچ ارزشـــے نــدارے . . . ?عن? تنـــــــهـــــــا?ـــــے . . .

 عـشـــــق هـا? امــروزے ?ـعـنـ? : پـــــوچ !

 

 



[ جمعه 94/9/27 ] [ 5:41 عصر ] [ aram ] نظر

بی پناهی یعنی.....

Image result for ?عکس عاشقانه و غمگین?‎



[ جمعه 94/9/27 ] [ 5:36 عصر ] [ aram ] نظر

......

Image result for ?عکس عاشقانه و غمگین?‎



[ جمعه 94/9/27 ] [ 5:35 عصر ] [ aram ] نظر

فصل تنهایی

Image result for ?عکس عاشقانه و غمگین?‎



[ جمعه 94/9/27 ] [ 5:32 عصر ] [ aram ] نظر

جدایی

Image result for ?عکس عاشقانه و غمگین?‎



[ جمعه 94/9/27 ] [ 5:30 عصر ] [ aram ] نظر

تنهایی

Image result for ?عکس عاشقانه و غمگین?‎



[ جمعه 94/9/27 ] [ 5:29 عصر ] [ aram ] نظر

دلتنگی

Image result for ?عکس عاشقانه و غمگین?‎



[ جمعه 94/9/27 ] [ 5:28 عصر ] [ aram ] نظر

درد...



[ جمعه 94/9/27 ] [ 5:22 عصر ] [ aram ] نظر

یه روزی میشه...

یـْْـْ‌ه روزی مــْْ‌‌ـْْْْـ‌ْْْْْْـیشه میـْْْــْْـگن
?آرام کـُـْـــْْْـْْْــْْـجاس؟ ؟
مامانـْْـَـمَم میگـْْْ‌ْْْْْْْــْْْْـه پیـْْـْـْْشه? خُــْْـْْْْْْْ‌ْْْْْْْـــْـْْـْْـداس?
:)



[ جمعه 94/9/27 ] [ 5:11 عصر ] [ aram ] نظر

دلیل

روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید: «چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟»
پسر جواب داد: «دلیلشو نمی‌دونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!»
- تو هیچ دلیلی نمی‌تونی بیاری
؛ پس چطور دوسم داری؟ چطور می‌تونی بگی عاشقمی؟
- من جداً دلیلشو نمیدونم؛ اما می‌تونم بهت ثابت کنم
- ثابت کنی؟ نه! من می‌خوام دلیلتو بگی!
- باشه.. باشه! میگم؛ چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، باملاحظه هستی، بخاطر لبخندت..
آن روز دختر از جواب‌های پسر راضی و قانع شد.
متأسفانه، چند روز بعد، دختر تصادفی وحشتناک کرد و به حالت کما رفت.
پسر نامه‌ای در کنارش گذاشت با این مضمون:
«عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم؛ اما حالا که نمی‌تونی حرف بزنی، می‌تونی؟ نه! پس دیگه نمی‌تونم عاشقت بمونم! گفتم بخاطر اهمیت دادن‌ها و ملاحظه کردنات دوسِت دارم؛ اما حالا که نمی‌تونی برام اونجوری باشی
، پس منم نمی‌تونم دوست داشته باشم! گفتم واسه لبخندات عاشقتم؛ اما حالا نه می‌تونی بخندی و نه حرکت کنی! پس منم نمی‌تونم عاشقت باشم! اگه عشق همیشه دلیل بخواد مث الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره! واقعاً عشق دلیل می‌خواد؟ نه! معلومه که نه! پس من هنوز هم عاشقتم



[ پنج شنبه 94/9/26 ] [ 9:40 عصر ] [ aram ] نظر

98love