سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درد دارد...

درد دارد ! سرت به سنگی بخورد که روزی به سینه ات میزدی !




[ پنج شنبه 94/9/26 ] [ 9:37 عصر ] [ aram ] نظر

بعضی وقت ها

گاهی وقت ها 
بعضی ها
 
برای آدم معلم خوبی میشوند 

مثل تو 
دوست داشتن را یادم دادی 

دیدن را 
خندیدن را 
بازی کردن را 
رفتن را 

و من... 

عاشقی را یاد گرفتم 

انتظار کشیدن های بی پایان را 
تحمل را 
دلتنگی را 
گریه کردن را 
شکستن را 
اما حیف... 
شاگرد خوبی نبودم... 

کاش فراموش کردن را هم یاد میگرفتم!

 

 



[ پنج شنبه 94/9/26 ] [ 9:15 عصر ] [ aram ] نظر

به سلامتی.....

به سلامتی تنهاییم 

 

 

 

که هر وقت بهش خیانت کردم 


بازم اومد سراغم........

 



[ پنج شنبه 94/9/26 ] [ 9:10 عصر ] [ aram ] نظر

.........

چه زمانه بدی ست.........

جرم است دوست داشتن کسی که همه رویاهایت را با او ساخته ای.........



[ پنج شنبه 94/9/26 ] [ 8:58 عصر ] [ aram ] نظر

تو نیستی که ببینی

تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه‌ها جاری است
چگونه عکس تو در برق شیشه‌ها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است
هنوز پنجره باز است



[ چهارشنبه 94/9/25 ] [ 10:29 عصر ] [ aram ] نظر

فکر تنهایی

من و انتظار و کابوس تنهایی..
من و حس اینکه هر لحظه اینجایی

دارم آینه ها رو گم میکنم کم کم..
تو رو هر طرف رو میکنم، می‏بینم



[ چهارشنبه 94/9/25 ] [ 10:29 عصر ] [ aram ] نظر

روزهای بی تو

امروز هم گذشت یه روز دیگه از روزهای بی تو بودن

 

هنوز از این روزهای وحشتناک باقی مونده …

تنهای تنها میون این همه آدم سخته



[ چهارشنبه 94/9/25 ] [ 10:28 عصر ] [ aram ] نظر

خدا ما رو برای هم نمیخواست

خدا ما رو برای هم نمی‌خواست .. فقط می‌خواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه‌ی ما مال ما نیست .. فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم

تموم لحظه های این تب تلخ .. خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی‌خواست .. خودت دیدی دعامون بی‌اثر بود

احسان خواجه امیری تب تلخ تنهایی خدا عشق



[ چهارشنبه 94/9/25 ] [ 10:26 عصر ] [ aram ] نظر

از تو دلگیرم

دلم میخواد ببینمت بازم بخندی تو نگام
آخه فقط تو میدونی از زنده بودن چی میخوام

دلم بهم میگفت تورو میشه یه جور دیگه خواست
آخه فقط قلب توئه که با من اینقدر سر به راست



[ چهارشنبه 94/9/25 ] [ 10:26 عصر ] [ aram ] نظر

شب آخر

سکوتت را ندانستم، نگاهم را نفهمیدی 
نگفتم گفتنی‌ها رو، تو هم هرگز نپرسیدی 

شبی که شام آخر بود، به دست دوست خنجر بود 
میان عشق و آینه یه جنگ نابرابر بود

تنهایی داریوش سکوت شب نگاه



[ چهارشنبه 94/9/25 ] [ 10:25 عصر ] [ aram ] نظر

98love